منبع، سر چشمه، چشمه، سر دیوار، سرچاه نفت سایر معانی: چشمه، سرچشمه، منبع، سرچاه نفت، سر دیوار [زمین شناسی] سرچاه - منبعی که از آن یک رود جریان می یابد. محلی در زمین که یک چشمه از آن ظاهر شده ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مخزن، سر چشمه، عین، چشمه، فواره سایر معانی: جهاب، فشانه، آبفشان، (مجازی) سرچشمه، منشا، سرچشمه ی رود یا نهر، زایندگاه، (فواره ی) آب خوری، آب سردکن (فواره دار)، جهاب (drinking fountain هم می گ ...
ادم بیشرم، بچه پر رو سایر معانی: (خودمانی - قدیمی) بچه ی بی ادب، بچه ی حاضر جواب، ادم بی شرم، بچه پررو