fountain
معنی
مخزن، سر چشمه، عین، چشمه، فواره
سایر معانی: جهاب، فشانه، آبفشان، (مجازی) سرچشمه، منشا، سرچشمه ی رود یا نهر، زایندگاه، (فواره ی) آب خوری، آب سردکن (فواره دار)، جهاب (drinking fountain هم می گویند)، منبع، منشاء
[زمین شناسی] چشمه، منبع
سایر معانی: جهاب، فشانه، آبفشان، (مجازی) سرچشمه، منشا، سرچشمه ی رود یا نهر، زایندگاه، (فواره ی) آب خوری، آب سردکن (فواره دار)، جهاب (drinking fountain هم می گویند)، منبع، منشاء
[زمین شناسی] چشمه، منبع
دیکشنری
آبنما
اسم
source, spring, fountain, well, mesh, fountچشمه
fountain, jet, waterworks, spout, fount, jet of waterفواره
reservoir, tank, tank, repository, storage, fountainمخزن
hotbed, headwaters, source, fountain, derivation, fountainheadسر چشمه
essence, eye, original, source, fountain, outnessعین
ترجمه آنلاین
چشمه