تمدن، مدنیت، فرهنگ، انسانیت سایر معانی: شهرایی، شهر زیستی، شهرنشینی، فرهنگ و روش زندگی هر ملت، زیست روش، پالایش و تعالی فرهنگی و رفتاری، نیک آموختی و نیکرفتاری، فرهیختگی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شادی، طالع، سعادت، خرسندی، خوش وقتی، خوش بختی، سعد کوفی سایر معانی: خوشحالی، خوشی، خوشنودی
خوشی، خرسندی سایر معانی: خوشحالی، شادمانی
اسودگی خاطر