در ازدواج سعادتمند بودن، زندگی زناشویی موفق و کامبخشی داشتن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خو گرفته، معتاد سایر معانی: اموخته ومعتاد، تسلیم شده
وابسته به زناشویی سایر معانی: نکاحی، زفافی، زن و شوهری
زن وشوهر
عزب سایر معانی: غیر متاهل، عروسی نکرده