منطقۀ آتشبهاختیار [علوم نظامی] منطقۀ پدافند هوایی برای حفاظت از اماکن و تأسیسات حیاتی، غیر از پایگاههای هوایی، که در آنجا اجرای آتش علیه هرنوع هدفی مجاز است، مگر آنکه خودی ...
واژههای مصوب فرهنگستان
آتشبهفرمان! [علوم نظامی] فرمانی مربوط به واپایی سلاح که نشاندهندۀ وضعیتی است که در آن سامانههای سلاح باید در دفاع از خود و در اجرای دستور رسمی شلیک کنند ...
سامان، ساز، اغوش سایر معانی: اسلحه، خدمت نظامی، نشانهای خانوادگی یادولتی، فنگ
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دفاع، حمایت، مدافعه، پدافند، محافظت، استحکامات سایر معانی: پناه، مدافع، حامی، دفاع کردن [فوتبال] دفاع کردن
تسلیحات، زینگان، جنگ افزارها و مهمات، اسلحه و مهمات، تخشایی، مهمات، تدارکات
مهمات، ساز و برگ، توپخانه، توپ سایر معانی: مهمات (سلاح به علاوه ی خرج آن و وسایط نقلیه و تجهیزات مربوطه)
ترکیبی از یک یا چند سلاح همراه با تجهیزات و متعلقات و مهمات و خدمه و نیز وسیلۀ پرتاب مانند تانک که در آن هر سامانه بهصورت مستقل عمل میکند [علوم نظامی] ...
سلاحهایی که خلبان سعی در رهاسازی یا پرتاب آنها دارد، ولی به علت نقص فنی سلاح یا محفظه یا پرتابگر یا سامانۀ مهار و رهاسازی پرتاب نمیشوند [علوم نظامی] ...