ضعف، نقطه ضعف، صعف اخلاقی، تیغه شمشیر سایر معانی: نقطه ی ضعف (در شخصیت و غیره)، کاستی کوچک، عیب جزئی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سستی، نا استواری، بیمایگی، نحیفی، خطایی که ناشیازضعف اخلاقی باشد سایر معانی: (به ویژه اخلاق و اراده) ضعف، ضعف نفس، گمراهی پذیری، ضعف اخلاق
نقطه ی ضعف قهرمان سوگمایش (که موجب تباهی او می شود)، غرور، نقیصه یاخدشه در زندگی قهرمان