نزاع، جنگ، محاربه، زد و خورد، جنگاوری سایر معانی: جنگ پردازی، مبارزه، پیکار، ستیز
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جنگ الکترونیکی عامل [علوم نظامی] استفاده از سامانههایی که دارای منبع تولید امواج الکترومغناطیسیاند و برای جلوگیری یا خدشهدار کردن استفادۀ دشمن از وسایل الکترونیکی یا گمراه ...
واژههای مصوب فرهنگستان
جنگ مرکب [علوم نظامی] جنگی که دو یا چند کشور متحد در اقدامی هماهنگ برای دستیابی به اهداف مشترک به آن مبادرت میکنند
رایاجنگ [علوم نظامی] 1. رزم در قلمرو اطلاعات|||2. هدایت یا آمادگی برای هدایت عملیات نظامی برطبق مبانی اطلاعاتی
جنگ الکترونیکی [علوم نظامی] اقدامی نظامی با استفاده از انرژی الکترومغناطیسی هدایتشده که برای واپایش طیف الکترومغناطیسی دشمن یا حمله به دشمن صورت میگیرد|||اختـ . جنگال EW ...
[برق و الکترونیک] جنگ الکترونیکی استفاده از مدارها و وسایل الکترونیکی در جنگهای فعال و غیر فعال و در فعالیتهایی نظیر مراقبت، هدایت، مخابرات، ناوبری و کنترل آتش سلاحها، مراقبت توسط رادار، سون ...
افسر جنگ الکترونیکی [علوم نظامی] افسر مسئول طرحریزی و آمادهسازی و هماهنگ کردن فعالیتها و تمام امور عملیاتی مرتبط با جنگ الکترونیکی که در ستاد عملیاتی انجام وظیفه میکن ...
جنگ برونمرزی [علوم نظامی] اعزام نیروی نظامی برای جنگیدن در خارج از مرزهای کشور، بهویژه بیرون از پایگاههای مستقر
جنگ میکروبی
جنگ چیرگی اطلاعاتی [علوم نظامی] عملیاتی که در آن هریک از طرفین درگیری سعی میکند ازنظر اطلاعاتی بر طرف دیگر مسلط شود
جنگ الکترونیکی غیرعامل [علوم نظامی] استفاده از سامانههایی که منبع تولید امواج الکترومغناطیسی ندارند و از امواج تابشی در فضا برای تجسس و تشخیص و تعیین منبع تابش استفاده میکنند؛ ای ...
جنگ روانی [علوم نظامی] استفادۀ روشمند از تبلیغات با هدف تأثیرگذاری بر افکار و احساسات و نگرش و رفتار نیروهای دشمن برای دستیابی به اهداف ملی ...