صورتحساب سفر [حملونقل دریایی] شرح هزینهها و درآمدهای سفر دریایی یک کشتی در پایان یک سفر
واژههای مصوب فرهنگستان
[حسابداری] حواله کتبی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هزینۀ سفر [حملونقل دریایی] هزینههای یک سفر مشخص شامل سوخت مصرفی، هزینههای بندری، عوارض آبراه، یدککشی، دستمزد خدمه، نگهداری، تعمیرات، بیمه، کالاهای مصرفی و روغنهای مص ...
مخارج سفر [حملونقل دریایی] هزینههایی که بهطور مستقیم به انجام سفر مربوط میشود، شامل دستمزد خدمه و سوختگیری و عملیات راهنمایی و یدککشی و عوارض بندری، ولی هزینه ...
بیمهنامۀ سفر [حملونقل دریایی] قرارداد بیمۀ دریایی که سفر دریایی از بندری به بندر دیگر را پوشش میدهد
گزارش سفر [حملونقل دریایی] گزارشی که فرمانده یک شناور برای صاحب کشتی یا اجارهکنندۀ کشتی تنظیم میکند و شامل اطلاعات مختلف از قبیل ورود به بنادر و خروج از آنها و بارگیری و تخ ...
مسافر کشتی یا وسیله مسافری دیگری [برق و الکترونیک] ویجر سفینه فضایی ناسا که برای کاوشهای بین سیاره ای طراحی شده است . دو فروند از آنها در سال 1977 ساخته و به فضا پرتاب شد. بعد از کامل شدن مس ...
سفربخیر، خدا حافظ، خدا به همراه سایر معانی: (فرانسه) سفر به خیر، سفربخیر، خدا حافظ، خدا به همراه
سفر دریایی، گشت زدن سایر معانی: (برای تفریح یا جستجو) گشت زدن، پرسه زدن، (هواپیما) با پر بازده ترین سرعت پرواز کردن، سرعت بهینه، (اتومبیل) با سرعتی که راننده از قبل توسط دستگاه خودکار تعیین ...
در مسیر سایر معانی: (فرانسه) سرراه، ضمن رفتن به جایی، در راه، درراه، در مسیر
گردش کننده، گردش رونده، سیاح
سرعت، تسریع، سفر، اردوکشی، هیئت اعزامی سایر معانی: گسیل، اعزام (به ماموریت یا سفر یا اکتشاف یا کارزار)، روانه سازی، (اشخاص یا کشتی ها و غیره) اعزام شده، اعزامی، گسیلی، گسیلشی، گروه اعزامی، م ...