واکداری [زبانشناسی] داشتن حاصل شنیداری ارتعاش تارآواها
واژههای مصوب فرهنگستان
تیغه [موسیقی] لبۀ تیز پنجره (window) در برخی نایها که براثر برخورد هوا با آن، صوت تولید میشود
بشارت، اعلام سایر معانی: مژده، مژدگانی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سیما، حالت، بیان، قیافه، عبارت، تجلی، ابراز، کلمه بندی سایر معانی: به زبان آوری، آب و تاب، روش بیان، شور، حال، اصطلاح، صورت، زبانزد، هشته، بیانگر، نشانه، گویا، نشانگر، (قیافه یا حرکات و غیره ...
پرگویی، فعل سازی، دراز گویی، بیان شفاهی سایر معانی: پرگویی، دراز گویی، بیان شفاهی، فعل سازی
نوعی مرورگر برای کمک به کاربران نابینا یا کمبینا که مطالب صفحۀ نمایش را بازگو میکند [رایانه و فنّاوری اطلاعات]
تغییر واجی که در آن واحد بیواک به واکدار تبدیل میشود [زبانشناسی]