گون، گون کتیرا سایر معانی: (گیاه شناسی) گون، گون کتیرا (جنس astragalus از خانواده ی pea)
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سادگی، ساده لوحی، بی ریایی، ساده دلی سایر معانی: naivete سادگی، خام دستی
[برق و الکترونیک] فرا نواخت مولفه ای از یک نون مختلط که ارتفاعی بیشتر از ارتفاع اصلی دارد . واژه فرانواخت مترادف هماهنگ است . هماهنگ in م ( n-1 ) امین فرانواخت نامیده می شود.
[زمین شناسی] دیوار حایل
[نساجی] پارچه مخمل کبریتی
[نفت] لوله ی پرچ شده
پرچ کننده
[برق و الکترونیک] قابلیت انتخاب مشخثه ی گیرنده که توانایی آن را درجدا سازی سیگنالی با بسامد مطلوب از سیگنالهایی با بسامدهای دیگر نشان می دهد .
(محلی) آزردگی، دلخوری
سه پایه، دیگپایه سایر معانی: پایه ی کتری
مارینا سوتایوا (شاعر روسی)
مخملی سایر معانی: مخمل، مخمل نما، مخمل مانند، (روی شاخ تازه ی آهو و غیره) پوست کرکدار، (امریکا - قدیمی - خودمانی) برد، سود خالص، درآمد اضافی، نرم، مخملی کردن [نساجی] پارچه مخمل - مخملی کردن ...