واقعا، براستی، امین، حقیقتا، هر اینه سایر معانی: (قدیمی) به درستی (که)، هرآینه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انشاءالله، چنین باد، سوگند ملایمی سایر معانی: (معمولا در پایان نیایش) آمین، انشاالله، رجوع شود به: amon، امین، خداکند
واقعا، فعلا، همانا، محققا، براستی، در واقع، حقیقتا، فیالواقع، هر اینه، آره راستی سایر معانی: به درستی که، البته، عملا، راستی، اره راستی [ریاضیات] واضح است
راست، از روی صدق و صفا سایر معانی: truthful راستگو، صادق