ماجرا جو سایر معانی: متهور، بی باک
دیکشنری انگلیسی به فارسی
محتکر، سفته باز، زمین خوار سایر معانی: محتکر، سفته باز، زمین خوار
خود ستا، دارای زرق و برق، ادم دعوایی و پر هیاهو و غره سایر معانی: آدم دعوایی و جنجالی، ستیزه جو، ماجراجو
سالک، مسافر پیاده، عابر، رهرو، رهنورد سایر معانی: رهرو، رهنورد، سالک، مسافر پیاده