یساول، پیش قراول، پیشگام، پیشتاز
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لافزن، خود ستا، چاخان، متظاهر سایر معانی: به خود بالنده، پزی، لافنده
غراب، دیلم، زاغ، کلاغ، اهرم، بانگ خروس، بانگ زدن سایر معانی: سرخپوست کرو (عضو قبیله ی کرو که در ایالت های مرکزی امریکا زیست می کنند)، (جانورشناسی) کلاغ (جنس corvus از تیره ی corvidae)، (نادر ...
چاخان، رجز خوانی، خود ستایی، خود فروشی، لافزنی، یاوه سرا سایر معانی: سخن اغراق آمیز، چاخان گویی، bravado boasting لافزنی
نگاه از روی کینه و بغض، نگاه عاشقانه و حاکی از علاقه، خیره نگاه کردن، نگاه حسرت امیز کردن سایر معانی: نگاه پیروزمندانه، (از روی کینه یا طمع) نگاه کردن یا اندیشیدن، (از روی کینه یا انتقام) نگ ...