از هر راهی، به هر طریق، هر طور که شده، تصادفا، اتفاقا، الله بختی، برحسب اتفاق یاتصادف
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تصادفا، بطورتصادف یااتفاق، ناگهان
بی خبر، ناگهان، ناخود اگاه، بی اطلاع، ناخود اگاهانه سایر معانی: غیر عمدی، ناخودآگاهانه، بی توجه، غافل، ناآگاه، ناگهانی، غفلتا، ناگاه، یواشکی، سراسیمه
ندانسته، سهوا، اشتباها [حقوق] من غیر عمد، بدون علم و اطلاع، غیر تعمدی