بطور ارام سایر معانی: بطور ارام
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مبنی برانتقال تدریجی، مربوط به درجه بندی
شیب تدریجی و آهسته، اهسته، تدریجی، پیگیر، قدم بقدم پیش رونده سایر معانی: کم کم، اندک اندک (بر عکس ناگهان یا یک دفعه)، نرم نرمک، شیب آهسته، ملایم، یک روال، (اغلب g بزرگ) کتاب سرودهای انجیل (ک ...
بارامی، سست، باهستگی، یواش سایر معانی: اهسته، به اهستگی، رفته رفته، بتدریج