سخت، دشوار، طاقت فرسا، بی نهایت، غیر قابل تحمل، تحمل ناپذیر، تن در ندادنی سایر معانی: تاب نیاوردنی، توان فرسا
دیکشنری انگلیسی به فارسی
طاقت فرسا، غیر قابل تحمل، تحمل ناپذیر، تاب ناپذیر سایر معانی: تاب نیاوردنی