unbearable
/ənˈberəbl̩/

معنی

طاقت فرسا، غیر قابل تحمل، تحمل ناپذیر، تاب ناپذیر
سایر معانی: تاب نیاوردنی

دیکشنری

غير قابل تحمل
صفت
unbearable, intolerable, insufferableغیر قابل تحمل
intolerable, unbearable, insufferable, insupportableتحمل ناپذیر
intolerable, exhausting, onerous, unbearable, unsupportable, unendurableطاقت فرسا
unbearableتاب ناپذیر

ترجمه آنلاین

غیر قابل تحمل

مترادف

متضاد

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.