تصادفی، مشروط، محتمل، محتمل الوقوع سایر معانی: گمان سزا، ممکن، رویداد پذیر، شانسی، اتفاقی، بختی، (با: on یا upon) وابسته (به)، مشروط (به)، منوط به، (فلسفه) غیرجبری، آزاد، مختار، گروه، گروه گ ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ناگهان، بلامقدمه، بدون پیش بینی، غیرمنتظره
نا بهنگام، نارس، پیش رس، قبل از موقع سایر معانی: زودرس، پیشزاد، پیش از موقع، زودهنگام، باشتاب، شتاب آمیز، بدموقع
شگفتی، عجب سایر معانی: شگفت انگیز، شگفت آور، تعجب آور، حیرت اور [ریاضیات] شگفت انگیز