فرانو گرای، ادم خیلی متجدد
دیکشنری انگلیسی به فارسی
معاصر، معاصر، هم دوره، هم زمان سایر معانی: (در مورد اشخاص و آثار) همزمان، همگاه، هم عصر، هم سن، امروزی، جدید، مدرن
هم زمان، همگاه، هموقت سایر معانی: رجوع شود به: synchronous، synchronous : همگاه [ریاضیات] همزمان