contemporary
/kənˈtempəˌreri/

معنی

معاصر، معاصر، هم دوره، هم زمان
سایر معانی: (در مورد اشخاص و آثار) همزمان، همگاه، هم عصر، هم سن، امروزی، جدید، مدرن

دیکشنری

امروزی
اسم
contemporaryمعاصر
صفت
contemporary, current, contemporaneousمعاصر
simultaneous, concurrent, synchronous, contemporary, contemporaneous, synchronicهم زمان
contemporaryهم دوره

ترجمه آنلاین

معاصر

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.