چاپ بوسیله عکسبرداری
دیکشنری انگلیسی به فارسی
طبع، چاپ، چاپ پارچه، باسمهزنی سایر معانی: عمل چاپ کردن، هنر چاپ، چیز چاپ شده (به ویژه چاپ دوم و سوم و غیره)، ویرایش، تجدید چاپ [نساجی] چاپ - عمل چاپ کردن