کودن، احمق سایر معانی: پخمه، دیرآموز
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(عامیانه) کوچک، بی اهمیت، فسقلی، چلغوز، کوچول موچول، نارنجکی که صدای ان مانندkaeuqs-pip بگوش میرسد
بوقلمون، واخورده سایر معانی: (جانور شناسی) بوقلمون (تیره ی meleagrididae به ویژه meleagris gallopavo که اهلی است و agriocharis ocellata که وحشی و بومی امریکای مرکزی است)، گوشت بوقلمون، (امری ...