جانور نیام دار، نیام دار، پوشش دار، پیراهن پوش سایر معانی: (جانورشناسی - گیاه شناسی) نیامدار (tunicated هم می گویند)، tunicated نیام دار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
tunicate نیام دار، پوشش دار، پیراهن پوش، جانورنیام دار
پوشش یاپیراهن کوتاه وکوچک، لباس رویی کشیش در عشاء ربانی سایر معانی: روپوش کشیش، ردای مطران، لباس کوتاه
سانپوش [علوم نظامی] کت نظامی با دکمههای فلزی که معمولا روی آن کمربند چرمی یا حمایل بسته میشود و عموما در تشریفات و مراسم رسمی میپوشند ...
واژههای مصوب فرهنگستان
جلد، کتاب، کت، ژاکت، نیمتنه، پوشه، در پوشه گذاردن، پوشاندن، جلد کردن سایر معانی: (نظامی) فرنج، (از ریشه ی عربی)، پوشش برونی، پوشنه، رو پوش، رویه، روی گیر، پوشینه، روکش کتاب (dust jacket هم م ...
ماهیچهزهلاد [علوم پایۀ پزشکی] بخش ماهیچهای دیوارۀ زهدان
پیراهن، پیراهن پوشیدن سایر معانی: (مردانه) پیراهن (پیراهن زنانه: dress)، (مردانه) زیر پیراهنی [نساجی] پیراهن - دامن زنانه - لبه دامن - لبه کت