خرپا، فتق بند، خوشه، کوک زن، شکم بند، بقچه، گره زدن، چوب بست زدن، بادبان را جمع کردن، بار سفر بستن، دسته کردن، بسیخ کشیدن، خوشه کردن، جفت کردن، بهم بستن، بستن سایر معانی: (معمولا با: up) بست ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[عمران و معماری] سد با پشتبند خرپایی [زمین شناسی] سد با پشت بند خرپایی
تیر خرپایی [مهندسی عمران] تیری که با استفاده از میلههای مهاری فولادی تقویت میشود تا خیز (deflection) آن کاهش یابد
واژههای مصوب فرهنگستان
[عمران و معماری] قاب خرپایی [زمین شناسی] قاب خرپایی
دسته، بسته، چوب بست زننده، بشکه ساز سایر معانی: محکم شده
[عمران و معماری] خرپای جفت
[عمران و معماری] سازه خرپایی باز
چوب بست شه پایه دار (رجوع شود به: queen post)
خرپای سقف [مهندسی عمران] خرپایی که در ساخت سقف، بهخصوص در پشتبامها، به کار رود
[عمران و معماری] خرپای ثانوی
[عمران و معماری] تئوری خرپای فضایی
[عمران و معماری] خرپای تقویتی - خرپای شق کننده