زیبا، شیک، باب روز سایر معانی: (فرانسه) شیک
دیکشنری انگلیسی به فارسی
محبوب، مشهور، متداول، عمومی، عوامانه، خلقی، ملی، توده پسند، نامدار، وابسته بتوده مردم سایر معانی: مردمی، وابسته به یا توسط مردم، همگانی، مردم پسند، عامه پسند، نازل، ارزان، در استطاعت مردم، ر ...
شیک و مد، مطابق مد روز سایر معانی: (عامیانه) مجلل، اعیانی، شیک، elegant : شیک ومد
مغرور سایر معانی: (عامیانه) خودنمایانه، پر طمطراق، پرفیس وافاده، شیک و جلف، گرانقیمت و نظر گیر
خود ارا، خود ارا، تر و تمیز، وفادار، قابل اعتماد، سرحال، شیک، از حرکت بازداشتن، دویدن سایر معانی: مخفف: (trigonometric(al، (انگلیس - قدیمی)، آراسته، درست، بی عیب، دقیق، مو به مو، (محلی - برا ...
(امریکا - خودمانی) هشیار، وارد، (خودمانی) دارای حواس جمع یا مشاعر خوب، دارای هوش و حواس درست