دگرگونی، تبدیل، تغییر شکل سایر معانی: دگردیسی، ترادیسی، عوض شدگی، ترا ریختی، دگرش، رمش، گهولش، دگرسانی، (زبان شناسی) گشتار، تاویل، دگرسازی، تبدیل صورت، وراریخت [شیمی] تبدیل [عمران و معماری] ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[زمین شناسی] گروه تبدیلها [ریاضیات] گروه تبدیل ها [آمار] گروه تبدیلها
[عمران و معماری] قانون تبدیل
[عمران و معماری] منطقه دگرگونی - ناحیه بحرانی [ریاضیات] محدوده ی حرارتی استحاله
گشتارگرا [زبانشناسی] زبانشناسی که در چارچوب دستور زایشی ـ گشتاری به بررسی زبان میپردازد|||متـ . گشتاری 2
واژههای مصوب فرهنگستان
[زمین شناسی] تبدیل مستوی، تبدیل آفین، تبدیل همگر قبل از هر نوع تحلیلی، ضروری است تا پس از رقومی کردن داده های فضایی، آنها را از مختصات رقومی کننده به مختصات دنیای واقعی تبدیل نماییم.این روش ...
[آمار] تبدیل آرک سینوسی
تبدیل زیستی [مهندسی محیط زیست و انرژی] تبدیل یک ماده به ترکیبات دیگر در نتیجۀ فعالیت اندامگانها
[ریاضیات] تبدیل دو متغیره [آمار] تبدیل دومتغیّره
[ریاضیات] تبدیل خطی کراندار [آمار] تبدیل خطی کراندار
[آمار] تبدیل باکس و کاکس
[ریاضیات] تبدیل همخطی