transformation
معنی
سایر معانی: دگردیسی، ترادیسی، عوض شدگی، ترا ریختی، دگرش، رمش، گهولش، دگرسانی، (زبان شناسی) گشتار، تاویل، دگرسازی، تبدیل صورت، وراریخت
[شیمی] تبدیل
[عمران و معماری] تبدیل - انتقال
[کامپیوتر] تبدیل
[برق و الکترونیک] تبدیل
[صنایع غذایی] تراریختی، تبدیل : انتقال اطلاعات توارثی از یاخته ای به یاخته دیگر در میکروارگانیسمها از طریق DNA استخراج شده از آنها
[زمین شناسی] تغییر شکل ،دگرگونی ،ترادیسی، تبدیل - تغییر سیستم مختصات که در آن دادههایی از مختصات رقومی شده به صورت نقشه تعریف می شوند
[نساجی] تغییر شکل دادن
[ریاضیات] تغییر و تبدیل، زاویه ی دوران تبدیل همدیس، تبدیل اندازه پذیر پایستار، ترادیسی، دگرگونی، گردش، تغییر شکل، انتقال
[پلیمر] تغییر شکل دادن
[آمار] تبدیل