transformation
/ˌtrænsfərˈmeɪʃn̩/

معنی

دگرگونی، تبدیل، تغییر شکل
سایر معانی: دگردیسی، ترادیسی، عوض شدگی، ترا ریختی، دگرش، رمش، گهولش، دگرسانی، (زبان شناسی) گشتار، تاویل، دگرسازی، تبدیل صورت، وراریخت
[شیمی] تبدیل
[عمران و معماری] تبدیل - انتقال
[کامپیوتر] تبدیل
[برق و الکترونیک] تبدیل
[صنایع غذایی] تراریختی، تبدیل : انتقال اطلاعات توارثی از یاخته ای به یاخته دیگر در میکروارگانیسمها از طریق DNA استخراج شده از آنها
[زمین شناسی] تغییر شکل ،دگرگونی ،ترادیسی، تبدیل - تغییر سیستم مختصات که در آن دادههایی از مختصات رقومی شده به صورت نقشه تعریف می شوند
[نساجی] تغییر شکل دادن
[ریاضیات] تغییر و تبدیل، زاویه ی دوران تبدیل همدیس، تبدیل اندازه پذیر پایستار، ترادیسی، دگرگونی، گردش، تغییر شکل، انتقال
[پلیمر] تغییر شکل دادن
[آمار] تبدیل

دیکشنری

دگرگونی
اسم
transformation, change, alteration, variation, metamorphosis, mutationدگرگونی
conversion, transformation, alteration, transmutation, reduction, commutationتبدیل
transformation, evolution, transmutation, transfiguration, metamorphosis, sublationتغییر شکل
transformation, transformترادیسی
transformationدگرسازی
transformation, transfigurationتبدیل صورت
transformationوراریخت

ترجمه آنلاین

تبدیل

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.