سامانۀ پایش مسیر [علوم نظامی] سامانۀ ارتباطی و موقعیتیابی رقمی دوسویه که از سامانۀ موقعیتیابی جهانی (GPS) برای نظارت بر حرکت و طرحریزی مسیر حرکت خودروها و ...
واژههای مصوب فرهنگستان
رادار سایر معانی: (مخفف: radio detecting and ranging) رادار [برق و الکترونیک] ردیاب، رادار [زمین شناسی] رادار، مسافت یاب و ردیاب رادیویی، آشار کننده رادیویی و فاصله یاب [آب و خاک] رادار [برق ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی