محل نگهداری چوب کاغذ برای بارگیری مجدد و انتقال به کارخانۀ کاغذسازی [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل]
واژههای مصوب فرهنگستان
نوعی انتخاب جنسی که برآمده از رقابت میان همجنسها برای دستیابی به شریک جنسی از جنس مخالف است [علوم سلامت]
جابهجایی بازیکن از باشگاهی به باشگاه دیگر که در طی مراحل اداری و حقوقی و در زمان مشخص و معمولا در مقابل مبادلۀ مبلغی صورت میگیرد [ورزش]
← مدار انتقال هومان [مهندسی هوافضا]
جابهجایی بار الکتریکی از یک جسم یا ذره به جسم یا ذره دیگر [فیزیک]
انتقال کلان انرژی الکتریکی از یک نقطه به نقطۀ دیگر یا از محل تولید به محل مصرف |||متـ . انتقال 6 transmission 2 [مهندسی برق]
انتقال امواج رادیویی با استفاده از نشانک/ سیگنال حامل و دو کنارباند مستقل که بهطور جداگانه قابل مدولهسازی هستند [مهندسی مخابرات]
انتقال با استفاده از نشانکها/ سیگنالهای بسامد رادیویی [مهندسی مخابرات]
جدا شدن یک اتم از مولکولی دیگر بهوسیلۀ پایانۀ رادیکالی درحالرشد که به رشد آن پایانه خاتمه میدهد و همزمان موجب رشد یک رادیکال جدید میشود [شیمی] ...
جدا شدن یک اتم از مولکولی دیگر بهوسیلۀ پایانۀ رادیکالی درحالرشد که به رشد آن پایانه خاتمه میدهد و همزمان موجب رشد یک رادیکال جدید میشود [مهندسی بسپار] ...
انتقال دانش و مهارتها و روشها و امکانات تولیدی مرتبط با یک فنّاوری خاص برای ایجاد توانمندیهای مشابه مبدأ در مقصد [مدیریت فنّاوری]
حملونقل محلی و جابهجایی مسافر و باروبنۀ او از یک پایانۀ مسافرتی به پایانهای دیگر یا از یک پایانه به مهمانخانه/ هتل یا از مهمانخانه/ هتل به تماشاخانه [گردشگری و ...