جایزه، غنیمت، یادگاری پیروزی، نشان ظفر سایر معانی: جایزه (مثلا گلدان نقره که به برنده ی مسابقه می دهند)، نشان پیروزی، نشان افتخار، (در اصل) بنای یادبود پیروزی، منار پیروزی (که در میدان نبرد ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گرایشی [زیستشناسی] مربوط به گرایش
واژههای مصوب فرهنگستان
مدار، مدارراسالسرطان، مدارراس الجدی حاره، گرمسیر، گرمسیری سایر معانی: (نجوم و جغرافی: هر یک از دو دایره که 23 درجه و 26 دقیقه در شمال و جنوب دایره ی استوا قرار دارند) مدار، مدار راس السرطان ...
(جانور شناسی) مرغ استوایی (تیره ی phaethontidae)
نابرابری فروکِشَند حارّهای [اقیانوسشناسی] میانگین اختلاف ارتفاع دو فروکِشَند در یک روز کِشَندی در هنگام کِشَند حارّهای ...
بازۀ فروکِشَند فروتر حارّهای [اقیانوسشناسی] بازۀ ماهکِشَندی مربوط به فروکِشَندهای فروتر میانگین در هنگام کِشَندهای حارّهای ...
جریانهای کِشَندی حارّهای [اقیانوسشناسی] جریانهای کِشَندی که در هنگام کِشَند حارّهای رخ میدهد
گرمسیر، گرمسیری، مدارراسالسرطان، مدارراس الجدی حاره سایر معانی: وابسته به نواحی حاره، حاره، استوایی، مدارگان، حاره ای، trpic نواحی گرمسیری بین دومدارشمال وجنوب استوا [زمین شناسی] مناطق حاره، ...
[آب و خاک] هوای حاره ای
[آب و خاک] توده هوای حاره
[عمران و معماری] اقلیم گرمسیری [آب و خاک] اقلیم حاره ای
(هواشناسی: توده ی هوای گرم و خشک بری در اطراف خط استوا) مدارگانی - اقلیمی، تفتان و بیابانی، بیابانی تفتانی