[معدن] کانسار محدود به لایه (زمین شناسی اقتصادی)
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[معدن] ذخایر چینه کران (زمین شناسی اقتصادی)
حیله جنگی، تدبیر جنگی، لشکرارایی سایر معانی: (در جنگ) ترفند، حیله ی رزمی، ستاوه، ترفنده، تمجید
مزیت راهبردی [علوم نظامی] رابطۀ نسبی و کلی قدرت میان نیروهای متخاصم که یک یا چند کشور را قادر میسازد وضعیت سیاسی را بهطور مؤثر واپایش کنند ...
واژههای مصوب فرهنگستان
قابلیت راهبردی [مدیریت] مجموعهای از ظرفیتها و منابع و مهارتها که سبب ایجاد مزیت رقابتی بلندمدت برای سازمان میشود ...
تمرکز راهبردی [علوم نظامی] تجمع نیروهای مشخص در مناطق مورد نظر به شیوهای که گسترش نیروها برای شروع عملیات طرح پیکار به بهترین روش ممکن میسر شود ...
[ریاضیات] نقطه ی کنترل اساسی، نقطه ی کنترل حساس و اساسی، نقطه ی کنترل استراتژیک
برازش راهبردی [مدیریت] همسوسازی قابلیتهای سازمان با بستر بیرونی برای تأثیرگذاری مثبت بر عملکرد
سطح راهبردی جنگ [علوم نظامی] یکی از سطوح تصمیمگیری دربارۀ جنگ که در آن اهداف ناظر بر امنیت ملی یک کشور تعیین میشود
طرحریزی راهبردی [علوم نظامی] [علوم نظامی] اقداماتی که ستاد کل نیروهای مسلح یک کشور برای تهیۀ طرحی راهبردی بهمنظور یک جنگ تمامعیار یا دفاع در مقابل نیروهای متجاوز انجام می&z ...
[کامپیوتر] نقشه های استراتژیک .
اخطار راهبردی [علوم نظامی] اخطار پیش از شروع عمل تهدیدآمیز