پروتئین بستره [زیستشناسی - میکربشناسی] پروتئینی غیرقندی که فضای بین ژنپوشه و پوشش ویروس را پر میکند
واژههای مصوب فرهنگستان
[برق و الکترونیک] نمایش ماتریس [ریاضیات] نمایش ماتریسی [آمار] نمایش ماتریسی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[عمران و معماری] روش ماتریس سختی
[پلیمر] چقرمگی ماتریس
[ریاضیات] یکا ماتریس [آمار] یکاماتریس
بارث برنده، پاره اى از صفات و مشخصات از مادر
کدبانو، بانو، مدیره، زن خانه دار، سرپرستار، زن شوهردار سایر معانی: عاقله زن، خاتون، (بیمارستان) مدیر
ساقدوش عروس، بانوی محترمه ملازم عروس سایر معانی: زن شوهر داری که ملازم عروس است
کدبانویی، خانه داری، توجه، کدبانوگری، گروبانوان، مدیریت
بانوانه، مادرانه، شایسته زن خانه دار، کدبانووار
تبدیل به مدیره (یا سرپرستار و غیره) کردن، ریاست کردن، مانند رئیسه رفتار کردن
درخور یا مانند عاقله زن یا مدیره، موقر و آرام، بانو منش، متین، محترم، کدبانووار