معنی

کدبانو، بانو، مدیره، زن خانه دار، سرپرستار، زن شوهردار
سایر معانی: عاقله زن، خاتون، (بیمارستان) مدیر

دیکشنری

ماترو
اسم
housewife, matronزن خانه دار
matronسرپرستار
matronزن شوهردار
housewife, dame, matron, mistressکدبانو
lady, woman, mistress, ladyship, dame, matronبانو
matron, governess, headmistress, dame, directress, directrixمدیره

ترجمه آنلاین

مادر

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.