[برق و الکترونیک] منطق ترانزیستوری - تزویجی شکلی از منطق مدار مجتمع که می تواند با بیسها و کلکتورهای مشترک برای تزویج چندگانه امیتر به کار رود .
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ترانزیستوری سایر معانی: ترانزیستوری [برق و الکترونیک] ترانزیستوری شده مدار ساخته شده با ترانزیستورها به جای لامپهای الکترونی .
انتظار گذر [حملونقل هوایی] 1. مدتزمان انتظار مسافر بر روی زمین از هنگام رسیدن پرواز نخست تا سوار شدن به پرواز دیگر 2. مدتزمانی که هواگَرد، بهویژه هواگَرد حملونق ...
واژههای مصوب فرهنگستان
گذر [نجوم] 1. عبور یکی از دو سیارۀ عطارد یا زهره از مقابل خورشید 2. عبور هر جِرم آسمانی کوچکتر از مقابل جِرم بزرگتر
کالای گذری [مشترک حملونقل] کالایی که بدون پرداخت عوارض گمرکی و با همان وسیلۀ حمل از یک کشور عبور داده شود
الت سنجش گوشه های افقی
تالار گذر [مشترک حملونقل] تالاری که مسافران گذری در آن منتظر سوار شدن بهوسیلۀ نقلیۀ دیگر شوند
الگوهای خطوط [حملونقل درونشهری - جادهای] اَشکال هندسی مختلف خطوط حملونقل عمومی، مانند خطوط شعاعی و قطری و دایرهای ...
ردههای حملونقل عمومی [حملونقل درونشهری - جادهای] شیوههای مختلف حملونقل عمومی که براساس مشخصههای پایه طبقهبندی شدهاند ...
[برق و الکترونیک] شبکه گذر
[حسابداری] اجازه عبور
اولویت حملونقل عمومی [حملونقل درونشهری - جادهای] اولویت برای عبور وسایل نقلیۀ عمومی ازطریق تنظیم و فرماندهی چراغهای راهنمایی بهنحویکه زمان انتظار در ...