سهم، اعانه، همکاری و کمک، هم بخشی سایر معانی: اهدا، دادن، اعطا، بخشش، معاضدت، کمک، پیشیاره، هر چیز اهدا شده (مثل پول برای خیرات یا مقاله برای مجله و غیره)، مالیات (یا عوارض) ویژه [ریاضیات] ه ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[حسابداری] نسبت حاشیه فروش
کمک کننده، موجب
ازروی توبه وپشیمانی
پشیمانی، ندامت، توبه سایر معانی: انفعال، تاسف
تدبیر کردنى، اختراع کردنى، اندیشیدنى
اسباب، اختراع، تمهید، تدبیر سایر معانی: طرح ریزی، ساختن، تعبیه، ابداع، ماشین، دستگاه، دست ساخت، هرچیزی که با مهارت و ابتکار درست شده باشد
ساختگی، وانمود شده، تصنعی، مصنوعی، تمهید شد، تمهید شد a contrived smile لبخند مصنوعی
طرح ریز، کوشا و زرنگ سایر معانی: مدبر
[ریاضیات] وارون ترانهاده ی نگاشت خطی
[حسابداری] حساب کنترل [صنعت] مرکز کنترل - یک حساب عمومی که نشان دهنده تعادل حساب های خاص می باشد.
[برق و الکترونیک] دقت کنترل میزان نزدیکی بین متغیر کنترل شده ی نهایی و مقدار ایده آل در سیستم کنترل پسخوردی .