تناقض، مغایرت سایر معانی: تناق
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[برق و الکترونیک] جفت کن ( رابط ) با جهت مخالف
تشخیص، تمیز، فرق سایر معانی: تمایز متقابل، جدا شناخت
[ریاضیات] پارگرادیان
[ریاضیات] ماتریس وارون ترانهاده
[ریاضیات] ماتریس وارون ترانهاده ی یک ماتریس
روانشناسى : دگرسو
عمران : الودگى
مفهوم مخالف، قلب مطلب بطریق منفی سایر معانی: تناقض، تقابل، تضاد، برابرنهاد، آنتی تز، پادنهشت، پادنهاد، عکس نقیض (قرارگیری یا قرار دادن در مقابل هم)
(منطق) عکس نقیض، پادنهش [ریاضیات] عکس نقیض
کنترپوانی [موسیقی] منسوب به کنترپوان
واژههای مصوب فرهنگستان
چندصدایی، چند صوتی، اهنگ یا ترانه چند صوتی سایر معانی: (موسیقی)، وابسته به همنوازی، وابسته به توام نوازی، کونتراپونتال [سینما] کاربرد تکمیلی