contradistinction
/ˌkɒntrədɪˈstɪŋkʃn̩/

معنی

تشخیص، تمیز، فرق
سایر معانی: تمایز متقابل، جدا شناخت

دیکشنری

متناقض
اسم
diagnosis, diagnosis, recognition, assessment, distinction, contradistinctionتشخیص
difference, distinction, crown, top, discrimination, contradistinctionفرق
discrimination, distinction, discernment, contradistinction, identification, differenceتمیز

ترجمه آنلاین

تناقض

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.