چقرمگی [علوم و فنّاوری غذا] خاصیت مادۀ غذاییای که در برابر جویدن مقاوم است و در دهان حالتی چرممانند دارد
واژههای مصوب فرهنگستان
[عمران و معماری] ایندکس سختی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چقرمگی شکست [مهندسی بسپار] خاصیتی در مواد که توصیفکنندۀ مقاومت مواد در برابر گسترش تَرَک است
[پلیمر] چقرمگی ذاتی شکست
[پلیمر] چقرمگی ماتریس
ثبات عزم، عزم ثابت، استواری، رسو
نشاط، سرزندگی
استحکام، استواری، ثبات، پایداری، پایایی، محکمی، پا بر جایی سایر معانی: پرداس، برجایی، درواخی، ناجنبایی، بی تکانی، تعادل، توازن، ترازمندی، همسنگی، همترازی، مقاومت در برابر تغییرات شیمیایی، وا ...
عبوسی سایر معانی: سختی، سخت گیری، درشتی، تندی
دوام، توانایی، قوت، پا، استحکام، نیرو، زور، قوه سایر معانی: قدرت، استواری، محکمی، سختی، قدرت کشش یا تحمل (وزن یا فشار و غیره)، صفات مثبت، محسنات، نکات خوب، نیکویی ها، ویژگی های برازنده، موضع ...