سنج، ترتیب زنگهای موسیقی، ناقوس رابصدا دراوردن، صدای سنج ایجاد کردن سایر معانی: آهنگی که از زدن زنگ یا ناقوس یا زنگوله تولید شود، (با زنگ یا ناقوس یا استوانه ای فلزی) آهنگ نواختن، زنگیدن، (ب ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جرنگ جرنگ، صدای جرنگ، صدای جرنگ جرنگ کردن، طنین داشتن، دارای طنین کردن سایر معانی: (مانند صدای زنگوله) جیرینگ جیرینگ کردن، دیلینگ دیلینگ کردن، (زبان کودکانه) شاشیدن، (زنگوله و غیره را) به صد ...