[حسابداری] بدهیهای احتمالی(مشروط)
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[حسابداری] بدهی احتمالی
[حسابداری] زیان احتمالی
[حسابداری] اجاره بهای نامعین
[زمین شناسی] کنتراتیگنت به یک دیواره فرعی (یک مرجان چین دار) گویند که بر دیواره اصلی پیوندی بر روی طرف به سمت دیواره مخالف تکیه می دهد.
[حسابداری] احتمالیهای مربوط به مخاطرات عمومی
تونل گوتینگن [حملونقل هوایی] تونل باد مداربستهای که آزمونگاه آن باز است
واژههای مصوب فرهنگستان
[آمار] جدولهای پیشایندی چندبُعدی
حادثه، ماجرا، مخاطره، سرگذشت، تجارت مخاطره امیز، در معرض مخاطره گذاشتن، دستخوش حوادی کردن، با تهور مبادرت کردن، دل بدریا زدن، خود را بمخاطره انداختن سایر معانی: ماجراجویی، به مخاطره انداختن، ...
گردان سایر معانی: (ارتش امریکا) بخشی از لشکر که از سه یا چند گروهان تشکیل شده و توسط یک سرهنگ دوم فرماندهی می شود، هر گروه بزرگی که در کاری با هم همکاری کنند، (ارتش) گردان، درجمع نیروهای ارت ...
دسته، تیپ، تشکیلات، فئه سایر معانی: (ارتش) تیپ، تعداد زیادی سرباز، جمعیت، گروه
مشتری، تصادفی، اتفاقی، عارضی، غیر جدی سایر معانی: بختوار، الله بختی، بختی، پیش بینی نشده، همین طوری، گاه به گاه، نامرتب، نامداوم، موقتی، بی ثبات، سطحی، ناژرف، کم، بی دقت، شلخته، شورتی، سر به ...