موشک پرتابشی قارهپیما [علوم نظامی] موشک پرتابشی با بُرد مؤثر 5400 تا 14400 کیلومتر
واژههای مصوب فرهنگستان
[سینما] برش متداخل - بریدن از یک صحنه به صحنه دیگر در محلی متفاوت - برش رفت و برگشت - تقطیع تداخلی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ابستنی، حمل، حاملگی
بطور جالب توجه، بطور لامزه یا دلچسب، بطور قابل توجه
برش میانی [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل] هر نوع برداشت دارتوده از زمان تشکیل توده تا زمان برش رسیده
[برق و الکترونیک] مقدار نامی کارادواری مقدار نامی خروجی که بر اساس عملکرد وسیله در فواصل زمانی معین و نه پیوسته ی آن مشخص می شود.
[حسابداری] سیستم کنترل داخلی حسابداری
[حسابداری] حسابرسی داخلی [ریاضیات] حساب رسی داخلی، رسیدگی داخلی
[کامپیوتر] پخش اینترنت .
[برق و الکترونیک] متداخل، در هم رفته
[آمار] نمونه های نافذ بر هم
[برق و الکترونیک] موج پیوسته منقطع