عیب زدایی، مشکل گشا [کامپیوتر] اشکال یابی [برق و الکترونیک] عیب یابی [زمین شناسی] اشکال یابى، عیب یابی [شیمی] رفع اشکال
دیکشنری انگلیسی به فارسی
راست است که اندکی خسیس است ولی
قابلیت اعتماد سایر معانی: قابلیت اعتماد
متکی سایر معانی: زودباور، ساده دل، خوش بین، پشتگرم، متوکل، نیک گمان
[نساجی] موکت تافتینگ - منسوج بی بافتی که توسط نخ و یک بافت زمینه به وجود می آید
سقز، تربانتین، قندرون، تربانتین زدن به سایر معانی: تربانتین (انواع انگم هایی که از درختان مختلف کاج گرفته می شود - نام کامل: gum turpentine)، روغن تربانتین (c10h16 - نام کامل: oil of turpent ...
turpentinous سقزدار، دارای تربانتین
[عمران و معماری] پیچشی - تابیدگی [نساجی] تاب دادن - بهم تابی نخ - به هم تاباندن نخ ها [ریاضیات] جفت کردن، پیچش
[نساجی] دولا تابی نخ ها
سرزنش کنان
[نساجی] تاب دادن دو بر یک
[نساجی] چاپ دو مرحله ای