مسحور کردن، افسون کردن، فریفتن سایر معانی: طلسم کردن، مجذوب و مسحور کردن، مفتون کردن، دل بردن از، شیدا کردن، واله کردن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
محظوظ کردن، بیش از حد لذت بردن سایر معانی: بسیار خشنود کردن، بسیار مسرور کردن
چیز جالب سایر معانی: (ندای حاکی از شگفتی یا لذت و غیره) اوه !، آه !، وای !، عالی، محشر، (ضبط صوت و غیره) معیوب شدن صدا، دش آوایی، امر، اسکاتلند فریاد حاکی از خوشحالی و تعجب وحیرت، موفق شدن [ ...