فارغ از کار، مرخص، خارج از خدمت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(موسیقی) رنگ کوتاه، ضرب ثانوی، قطعه موسیقی ناهماهنگ، مغایر
غول اسا سایر معانی: غول اسا
خوشحال، در آسمان هفتم
آدم، شخص، واحد، یک عدد، یک واحد، شخصی، شماره یک، عدد یک، یکی از همان، یکی، یگانه، تک، کسی، یک سایر معانی: متحدا، متفقا، با هم، هم بسته، (معمولا با: the) یگانه، تنها، یکتا، - ی، به جای "a" بر ...
بیگانه، تنها، محض، فرد، یگانه، فقط بخاطر، محضا، بس، فقط، صرفا سایر معانی: یکتا، لکن، لیکن، ولی، اما، بلکه، بالاخره، در پایان، مح، عمده، منحصرا
شیری رنگ، کدری سایر معانی: عقیق مانند، یشم سان، رنگارنگ، رنگبار [نساجی] کدر - تیره - مات - شیری رنگ - کدری - ماتی
گشاده دست، دست و دل باز، سخاوتمند، سخی، بخشنده، علنی، دست باز، گشاده دست، گشاده کف، بخشنده
دهانه، سوراخ، سراغاز، منفذ، فرصت، فتق، گشایش، چشمه، افتتاح، جای خالی، بازکردن سایر معانی: گشودن، باز شدن، روزن، روزنه، شکاف، بازگاه، پاچنگ، سرآغاز، مرحله ی اول، (شغل) جای خالی، فرصت کاریابی، ...
عملیاتی سایر معانی: عامل [حسابداری] عملیاتی [عمران و معماری] کارکرد [برق و الکترونیک] عملکرد، کار [ریاضیات] عملکرد، عامل
عامل، کارگر، عمل کننده، دایر، موثر، قابل استفاده سایر معانی: مشغول به کار، کنش ور، شاغل، کاری، وابسته به کار با دست یا ماشین، فیزیکی، وابسته به جراحی، کارگر صنعتی، قابل به کار اندازی، کاربرد ...
افیون، تریاک سایر معانی: (مجازی) هرچیز آرام بخش یا رخوت آور [شیمی] تریاک