تفرقه انداز، تفرقه جویانه سایر معانی: وابسته به تفرقه ی مذهبی، نفاقی، schismatical تفرقه انداز
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تفرقه انداز، تفرقه جویانه سایر معانی: schismatic تفرقه انداز
موافق اصول اموزشگاهها، مطابق منطق قدیمی ها، طلبه وار
(کلیسای کاتولیک - به ویژه jesuit ها) مدرسه ی علوم الهی، اهل تحقق وتتبع، علم فروش
سیاتیک [پزشکی] دردی در پشت و طرف خارجی ران و ساق پا که معمولا ناشی از تباهی قرص بین مهرهای است؛ نام بیماریای که ویژگی فوق را داشته باشد ...
واژههای مصوب فرهنگستان
سیاتیک، درد عصب نسایی سایر معانی: (پزشکی) آماس و درد عصب نشیمنگاهی، کپل درد، طب سیاتیک
وابسته به سختینه، صلبیه ای، سختینه ای، متصلب، سختیده
شبیه اسکاتلندیها
[نفت] تاقدیس ثانوی
تولید دومین [زبانشناسی] شیوهای از تولید در آواهایی با دو گرفتگی که در آن گرفتگی دوم با میزان کمتری از گرفتگی همراه است|||متـ . تولید فرعی ...
ذرات ثانویه [نجوم رصدی و آشکارسازها] ← پرتوِ کیهانی ثانویه
(ویژگی های ثانوی جنس های نر و ماده مانند تغییر صدا و درآوردن پستان و غیره که معمولا با بلوغ همراهند)ویژگی های فرعی، ویژگی های ثانویه ی جنسی