انبار، خزانه، قاموس، گنجینه، فرهنگ جامع، مجموعه اطلاعات سایر معانی: (فرهنگ واژه های هم معنی و متضاد) واژگنج، گنجواژ، فرهنگ معنایی، مخزن [کامپیوتر] فرهنگ جامع .
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اصطلاحنامۀ کلان [زبانشناسی] اصطلاحنامهای که اصطلاحات بیش از یک حوزه را در بر میگیرد و ازنظر روابط معنایی از عمق کمتری برخوردار است ...
واژههای مصوب فرهنگستان
فصل، کتاب، دفتر، سفر، فصل یاقسمتی از کتاب، رزرو کردن، در کتاب یادفتر ثبت کردن، توقیف کردن سایر معانی: (در کتاب های بزرگ) بخشی که خود چند فصل دارد، دستک، دفتر روزانه، موضوع یا مطلب به خصوصی، ...
فرهنگ، واژه نامه، قاموس، کتاب لغت، لغت نامه، دیکسیونر سایر معانی: سابقه، تاریخ، فهرست اعمال یا رویدادها، واژه نامه (به ویژه فرهنگ یک زبان باستانی)، ویژه واژگان (لغت های رشته یا علم بخصوص)، ف ...
واژگان، لغت، فرهنگ لغات، فهرست لغات و اسامی، مجموع لغات یک زبان سایر معانی: واژگان (مجموع لغات یک زبان یا علم یا شخص)، (هنر و موسیقی و غیره) وسایل بیان، بیان افزار، واژه نامه، فهرست واژه ها ...
اصطلاحنامهای که اصطلاحات بیش از یک حوزه را در بر میگیرد و ازنظر روابط معنایی از عمق کمتری برخوردار است [زبانشناسی]