سازگار، سرحال، خوش بنیه، سالم، سلامت، سالم و بی خطر سایر معانی: تندرستی بخش، سلامت بخش، شاداب، حاکی از سلامتی، تندرستی آمیز، wholesomeness خوش مزاج
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پشتیبانی فنی برای قرار دادن اسناد شخصی و تجهیزات و لوازم موردنیاز در اختیار عامل تا بتواند مأموریت پوششی خود را واقعی جلوه دهد [علوم نظامی]
واژههای مصوب فرهنگستان
اقدامی امنیتی برای حفاظت از سامانههای ارتباطی در برابر شبیهسازی تقلبی که ازطریق تشخیص اعتبار تماسگیرنده یا پیام یا سامانه انجام میشود [رایانه و فنّاوری اطلاعات] ...
قویترین صورت اصالتسنجی کاربران که در آن آمیزهای از گزینههای فیزیکی چون گذرواژه و گذرعبارت (pass phrase) و شناسۀ شخصی به کار میرود [مهندسی مخابرات] ...
سازوکار و چارچوبی برای انتخاب سازوکار اصالتسنجی در قرارداد انتقال اَبَرمتن (HTTP) [رایانه و فنّاوری اطلاعات]
نوعی قرارداد احراز اصالت که در آن، در طی فرایند پرسشوپاسخ، هویت یک هستار احراز میشود [مهندسی مخابرات]
برآمدگی گوشتی در ریشۀ انگشت کوچک [علوم تشریحی]
تولید میوه بدون لقاح [کشاورزی - زراعت و اصلاح نباتات]
نوعی افزار بهداشتی که از رُس سفیدپخت (white-firing clay) ساخته میشود، اما معمولا آن را با لعاب رنگی میپوشانند [سراميک]
عددی ترتیبی که با هر تغییر شمارۀ تصادفی اصالتسنجی، افزایش یکانی پیدا میکند [مهندسی مخابرات]
عددی تصادفی که در روالهای اصالتسنجی به کار میرود [مهندسی مخابرات]
نشانگانی شامل نفسبریدگی و ترس از تلاش، همراه با کوفتگی و احساس درد در پشت قفسۀ سینه که عموما ناشی از یک اختلال اضطرابی است [روانشناسی]