تاتر، تماشاخانه، تئاتر، تالار سخنرانی، بازیگر خانه سایر معانی: theater تئاتر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تماشاخانه گرایی، پیروی از روش تماشاخانه، تماشاخانه مسلکی