معنی

تاتر، تماشاخانه، تئاتر، تالار سخنرانی، بازیگر خانه
سایر معانی: theater تئاتر

دیکشنری

تئاتر
اسم
theater, theatreتئاتر
theater, playhouse, drama, theatreتاتر
theater, opera house, opera, theatreتماشاخانه
theater, theatreتالار سخنرانی
theater, theatreبازیگر خانه

ترجمه آنلاین

تئاتر

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.