خشونت، سبعیت، وحشیگری سایر معانی: truculence وحشیگری
دیکشنری انگلیسی به فارسی
صریح، روشن، غیر مبهم، بدون ابهام، اشتباه نشدنی سایر معانی: خالی از ابهام
صحت، درستی، تصدیق، تایید، اعتبار، تایید اعتبار، معتبر سازی، تنفیذ سایر معانی: validaty اعتبار [حسابداری] اعتبار دهی [کامپیوتر] ارزیابی ؛تصدیق معتبرسازی [زمین شناسی] اعتبارسنجی، ارزیابی [صنعت ...
قابل بازبینی، قابل رسیدگی، تحقیق پذیر، قابل تصدیق و تایید سایر معانی: اثبات کردنی، قابل اثبات، درست داشت پذیر، درست داشتنی، راست یافت پذیر، تصدیق کردنی [ریاضیات] قابل تصدیق، قابل تحقیق ...
تصدیق، تایید، تحقیق، رسیدگی، ممیزی، مقابله، باز بینی سایر معانی: درست داشت، اثبات، فرنودآوری، (کامپیوتر) درستی سنجی [حسابداری] بازبینی، ممیزی [صنعت] بررسی، تحقیق، شناسایی،تصدیق [ریاضیات] رسی ...
پوسته دانهای که در زمان بلوغ گوشتی است [زیستشناسی - علوم گیاهی]
واژههای مصوب فرهنگستان